mengerutkan dahi چهره در هم کشیدن، اخم کرد، عبوس کردن، چشمک زدن از درد ادامه... چِهرِه دَر هَم کِشیدَن، اَخم کَرد، عَبوس کَردَن، چِشمَک زَدَن اَز دَرد دیکشنری اندونزیایی به فارسی